شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 778

1. همه در بحر بیکران غرقند

2. چون حبابند این و آن غرقند

3. غرق آبند و آب می جویند

4. از ازل تا ابد چنان غرقند

5. تن ما چون حباب و جان موجست

6. عشق بحر است و عاشقان غرقند

7. کشتی ما کجا رسد به کنار

8. ناخدایان در این میان غرقند

9. بحر در جوش و باده در کار است

10. بر چه باشد که بحریان غرقند

11. هفت دریا درین محیط وجود

12. دیده ایم و یکان یکان غرقند

13. رند دریا دلیست سید ما

14. سید و بنده جاودان غرقند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
* که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست
شعر کامل
حافظ
* احوال پریشانی من موی به مو بین
* کان سنبل شوریده کند پیش تو تقریر
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی