شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 895

1. می رود عمر ما دریغا عمر

2. مگذارش چنین خدا را عمر

3. عمر برباد می دهی حیف است

4. باز ناید گذشته جانا عمر

5. یک دو روزی غنیمتش می دان

6. که نماند مدام با ما عمر

7. عمر امروز در پی فردا

8. صرف کردی دریغ فردا عمر

9. هر چه شد فوت از تو در عالم

10. عوضش بازیابی الا عمر

11. غیر ساقی و جام می هیچ است

12. نکند صرف هیچ دانا عمر

13. لذت عمر نعمت الله جو

14. تا بیابی تو ذوق او با عمر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی
* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی