شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 962

1. دیده ندیده هرگز نقش خیال غیرش

2. در خلوت دل ما نبود مجال غیرش

3. ما را چو التفاتی بر حال خود نباشد

4. کی التفات باشد ما را به حال غیرش

5. نوشیم دُرد دردش شادی روی رندان

6. ما را چه کار آید آب زلال غیرش

7. نور جمال جانان دیده به نور او دید

8. در چشم ما نیاید حسن جمال غیرش

9. در آینه نظر کن تمثال خویش بنگر

10. زنهار تا نگوئی آنکه مثال غیرش

11. نقشیست یا خیالی آن نقش ما نبینیم

12. در خواب اگر نماند نقش خیال غیرش

13. از آفتاب حسنش هر ذره ماهروئی

14. آخر چه نقش بندد شکل هلال غیرش

15. گر عمر لایزالی خواهی چو ما بیابی

16. از خویشتن فنا شو هم از زوال غیرش

17. غیرت نمی گذارد تا غیر او درآید

18. بی وصل او نخواهد سید وصال غیرش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی
* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ
* دامن صحرا نبرد از چهره ام گرد ملال
* می روم چون سیل تا دریا به فریادم رسد
شعر کامل
صائب تبریزی