شاه نعمت‌الله ولی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

شمارهٔ 23

1. از تعیُن اسم اعظم رو نمود

2. در حقیقت آن تعین اسم بود

3. بی تعین نه نشان و نام هم

4. بی تعین نه می است و جام هم

5. وحدت دانش تعین گفته اند

6. در این معنی به حکمت سفته اند

7. یک تعین اصل و باقی فرع او

8. آن تعین در همه بنگر نکو

9. آن تعین مبدع و مرجع بود

10. یک حقیقت منبع و مأوا بود

11. جملهٔ اشیا ظلالات ویند

12. بی تعین جمله اعیان ویند

13. هر تعین ز آن تعین حاصل است

14. با همه آن یک تعین واصل است

15. آن تعین همچو خمّ می به جوش

16. از همه جامی تعین باده نوش

17. از صفت برتر بود تزکیه ذات

18. از وجود اوست اسماء و صفات

19. اصل مجموع برازخ خوانمش

20. برزخ بحر ازل می دانمش

21. درهٔ بیضا ازین دریای ماست

22. حضرت یکتای بی همتای ماست

23. نفس کل از عقل کل آمد پدید

24. جزو و کل از جام مُل آمد پدید

25. بعد از این عالم مثال مطلق است

26. این سخن نزد محقق بر حق است

27. آنگهی باشد شهادت هرچه هست

28. خواه مخمور است و خواهی رند مست

29. جام و می ساقیش می خوانیم ما

30. فاضل و باقیش می دانیم ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی