شیخ بهایینان و حلوا (فهرست)

بخش 18 - حکایة العابد الذی کان قوته العلف لیأمن دینه من التلف

1. نوجوانی از خواص پادشاه

2. می‌شدی، با حشمت و تمکین، به راه

3. دل ز غم خالی و سر پر از هوس

4. جمله اسباب تنعم پیش و پس

5. بر یکی عابد، در آن صحرا گذشت

6. کاو علف می‌خورد، آن آهوی دشت

7. هر زمان، در ذکر حی لایموت

8. شکر گویان کش میسر گشت قوت

9. نوجوان سویش خرامید و بگفت:

10. کای شده با وحشیان در قوت جفت!

11. سبز گشته، چون زمرد، رنگ تو

12. چونکه ناید جز علف در چنگ تو

13. شد تنت چون عنکبوت، از لاغری

14. چون گوزنان، چند در صحرا چری؟

15. گر چو من بودی تو خدمتگار شاه

16. در علف خوردن نمی‌گشتی تباه

17. پیر گفتش: کای جوان نامدار

18. کت بود از خدمت شه افتخار

19. گر چو من، تو نیز می‌خوردی علف

20. کی شدی عمرت در این خدمت تلف؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیمرغ وهم را نبود قوت عروج
* آنجا که باز همت او سازد آشیان
شعر کامل
حافظ
* مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
* که گور پرده جمعیت جنان باشد
شعر کامل
مولوی
* به ذوق رنگ حنا، کودکان نمی خسبند
* چه می شود، تو هم از بهر آن نگار مخسب
شعر کامل
صائب تبریزی