شیخ محمود شبستریگلشن راز (فهرست)

شمارهٔ 34 - جواب

1. وصال حق ز خلقیت جدایی است

2. ز خود بیگانه گشتن آشنایی است

3. چو ممکن گرد امکان برفشاند

4. به جز واجب دگر چیزی نماند

5. وجود هر دو عالم چون خیال است

6. که در وقت بقا عین زوال است

7. نه مخلوق است آن کو گشت واصل

8. نگوید این سخن را مرد کامل

9. عدم کی راه یابد اندر این باب

10. چه نسبت خاک را با رب ارباب

11. عدم چبود که با حق واصل آید

12. وز او سیر و سلوکی حاصل آید

13. تو معدوم و عدم پیوسته ساکن

14. به واجب کی رسد معدوم ممکن

15. اگر جانت شود زین معنی آگاه

16. بگویی در زمان استغفرالله

17. ندارد هیچ جوهر بی‌عرض عین

18. عرض چبود که لا یبقی زمانین

19. حکیمی کاندر این فن کرد تصنیف

20. به طول و عرض و عمقش کرد تعریف

21. هیولی چیست جز معدوم مطلق

22. که می‌گردد بدو صورت محقق

23. چو صورت بی‌هیولی در قدم نیست

24. هیولی نیز بی او جز عدم نیست

25. شده اجسام عالم زین دو معدوم

26. که جز معدوم از ایشان نیست معلوم

27. ببین ماهیت را بی کم و بیش

28. نه معدوم و نه موجود است در خویش

29. نظر کن در حقیقت سوی امکان

30. که او بی‌هستی آمد عین نقصان

31. وجود اندر کمال خویش ساری است

32. تعین‌ها امور اعتباری است

33. امور اعتباری نیست موجود

34. عدد بسیار و یک چیز است معدود

35. جهان را نیست هستی جز مجازی

36. سراسر کار او لهو است و بازی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی
* محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
* جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ
* از آن ساغر که نرگس داده پیوست
* شقایق خورده و افتاده سرمست
شعر کامل
وحشی بافقی