وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 191

1. سرخیی کان ز نی تیر تو پیدا باشد

2. رنگ خونابهٔ خم جگر ما باشد

3. رازها دارم و زان بیم که بدنام شود

4. می‌کنم دوری از آن شوخ چو تنها باشد

5. چون دهم جان کفنم پینهٔ مرهم گردد

6. بسکه از تیغ توام زخم بر اعضا باشد

7. ای خوش آن ناز که چون بر سر غوغا باشی

8. اثر خنده ز لب های تو پیدا باشد

9. چون تو در دیده نشینی نرود اشک بلی

10. کی رود طفل زجایی که تماشا باشد

11. میرم از دغدغه چون غیر نباشد پیدا

12. که مبادا حرم وصل تواش جا باشد

13. گل گل از سنگ جنون گشت تن ما وحشی

14. آری آری گل دیوانگی اینها باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
* همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد
شعر کامل
مولوی
* زمانه زرد گل بر روى من ریخت
* همان مشکم به کافور اندر آمیخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* ز شیرینی عتاب او شکرخندست پنداری
* زبان در کام او بادام در قندست پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی