وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 215

1. روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید

2. تا تو گفتی دور شو زین در کسم دیگر ندید

3. سوخت ما را آنچنان حرمان عاشق سوز ما

4. کز تنم‌آن کو نشان می‌جست خاکستر ندید

5. الوداع ای سر که ما را می‌برد سودای عشق

6. بر سر راهی که هر کس رفت آنجا سر ندید

7. مرد عشق است آنکه گر عالم سپاه غم گرفت

8. تاخت در میدان و بر بسیاری لشکر ندید

9. گر چه وحشی ناخوشیها دید و سختیها ولی

10. سخت تر از روزگار هجر و ناخوشتر ندید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی