وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 283

1. مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم

2. ننشینم به رهش بر سر کویش نروم

3. هست خوش مصلحتی لیک دریغا کو تاب

4. که یک امروز به نظارهٔ رویش نروم

5. آرزو نام یکی سلسله جنبانم هست

6. خود به خود من به شکن گیری مویش نروم

7. سد صلا می‌زند آن چشم و به این جرأت شوق

8. بر در وصل ز اندیشهٔ خویش نروم

9. گر توان خواند فسونی که در آیند به دل

10. هرگز از پیش دل عربده جویش نروم

11. ساقی ما ز می خاص به بزم آورده است

12. نیست معلوم که از دست سبویش نروم

13. وحشی این عشق بد افتاد عجب گر آخر

14. در سر حسرت رخسار نکویش نروم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
* هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
شعر کامل
سعدی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
* که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
شعر کامل
حافظ