وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 287

1. دارد که چون تو پادشهی بنده‌ات شوم

2. قربان اختلاط فریبنده‌ات شوم

3. بیعانهٔ هزار غلام است خنده‌ات

4. سد بار بندهٔ لب پر خنده‌ات شوم

5. سد کس به یک نگه فکنی در کمان لطف

6. شیدایی نگاه پراکنده‌ات شوم

7. پروانه سوزد از پی سد گام پرتوت

8. سرگرم شمع عارض تابنده‌ات شوم

9. خوش اختریست اینکه بر آمد به طالعت

10. وحشی غلام اختر تابنده‌ات شوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند
* چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی