وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم

2. نشد پابوس روزی آستان بوسیدم و رفتم

3. ز گرد راه خود را بر سر کوی تو افکندم

4. رخ پر گرد بر خاک درت مالیدم و رفتم

5. اگر منزل به منزل چون جرس نالم عجب نبود

6. که آواز درایی از درت نشنیدم و رفتم

7. نیامد سرو من بیرون که بر گرد سرش گردم

8. به سان گرد باد از غم به خود پیچیدم و رفتم

9. میسر چون نشد وحشی که بینم خلوت وصلش

10. به حسرت بر در و دیوار کویش دیدم و رفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر دست حنا بسته نهد پای بهر گام
* هر کس که تماشاگه او زیر چناریست
شعر کامل
فرخی سیستانی
* چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
* خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی