وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 397

1. ای مرغ سحر حسرت بستان که داری

2. این ناله به اندازهٔ حرمان که داری

3. ای خشک لب بادیه این سوز جگر تاب

4. در آرزوی چشمهٔ حیوان که داری

5. ای پای طلب اینهمه خون بسته جراحت

6. از زخم مغیلان بیابان که داری

7. پژمرده شد ای زرد گیا برگ امیدت

8. امید نم از چشمهٔ حیوان که داری

9. ای شعلهٔ افروخته این جان پر آتش

10. تیز از اثر جنبش دامان که داری

11. ما خود همه دانند که از تیر که نالیم

12. این ناله تو از تیزی مژگان که داری

13. وحشی سخنان تو عجب سینه گداز است

14. این گرمی طبع از تف پنهان که داری


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر هزار جفا سروقامتی بکند
* چو خود بیاید عذرش بباید آوردن
شعر کامل
سعدی
* بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست
* گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی