وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 93

1. بردری ز آمد شد بسیار آزاریم هست

2. گر خدا صبری دهد اندیشه کاریم هست

3. صبر در می‌بندند اما نیستم ایمن ز شوق

4. خانهٔ پر رخنهٔ کوتاه دیواریم هست

5. گر شود ناچار و دندان بر جگر باید نهاد

6. چاره خود کرده‌ام جان جگر خواریم هست

7. کی گریزم از درت اما ز من غافل مباش

8. گر توام خواهی که بفروشی خریداریم هست

9. گر چه ناید بنده‌ای چون من به کار کس ولی

10. نقش دیوارم ولیکن پای رفتاریم هست

11. جز در دولتسرای وصل تو هر جا روم

12. در حسابی هستم و قدری و مقداریم هست

13. حرمت من گر نداری حرمت عشقم بدار

14. خود اگر هیچم دل و طبع وفا داریم هست

15. کوری چشم رقیبان زان گلستان امید

16. نیست گر دامان پر گل ، چشم پرخاریم هست

17. وحشی اظهار وفا کردست خون او مریز

18. ور مدد خواهی به خون ، دست آشنا یاریم هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
* تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
شعر کامل
سعدی
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی
* غیر وقت آنچه شود فوت ز اسباب جهان
* عارفان را مژه نمناک نگردد هرگز
شعر کامل
صائب تبریزی