ظهیر فاریابی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 35

1. جلال ملت و دین،تو گمان مبر که دگر

2. به کبریای جلال تو هیچ کس باشد

3. به هر چه حکم تو سابق شود چو در نگری

4. قضا هنوز به فرسنگها ز پس باشد

5. شبی نباشد کاندر دل و دِماغ عدو

6. خیال تیغ نه همخوابه هوس باشد

7. هرانکسی که زند بر خلاف تو نفسی

8. نخست مرگ گلوگیر در نفس باشد

9. همای همت تو هر کجا که سایه فکند

10. به فرّ و مرتبه عنقا کم از مگس باشد

11. نسیم عدل تو در هر زمین که نافه گشاد

12. دژم بنفشه و فریاد کن جرس باشد

13. فنا کله ز سر روزگار بر باید

14. اگر نه حزم تو شبها درو عسس باشد

15. به بزم شاه جهان کشف حال بنده بکن

16. به پایمردی دانم که دسترس باشد

17. که گرچه عیش من از حد برون پریشان است

18. و لیک یک نظر رحمت تو بس باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
* رند را آب عنب یاقوت رمانی بود
شعر کامل
حافظ
* گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
* به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
شعر کامل
سعدی
* ای سکندر تا به کی حسرت خوری بر حال خضر؟
* عمر جاویدان او یک آب خوردن بیش نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی