ظهیر فاریابی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 77

1. بزرگوارا من در میان اهل عراق

2. به نعمت تو که محسود همگنان بودم

3. هموم و وحشت غربت بر آن تنعم و ناز

4. که داشتم به وطن اختیار فرمودم

5. چو طبع میل بدین خطه کرد و بود خطا

6. صواب دیدم و با او خلاف ننمودم

7. خرد نصیحت من کرد و من نکردم گوش

8. زمانه پند همی داد و من بنشنودم

9. دو سال خدمت این قوم کردم و امروز

10. ز بخت شاکر و از روزگار خشنودم

11. به جام هیچ بزرگی شبی نبردم دست

12. به نان هیچ کریمی دهن بنگشودم

13. خمار باده پارین هنوز در سرمست

14. که لب به جرعه ای از جام کس نیالودم

15. چو مدتی بکشیدم عنا بدانستم

16. که خاک خوردم چون مار و باد پیمودم

17. به ترک گفتم و رفتم چو اندرین دولت

18. چو دنب خر ز گزی هیچ می نیفرودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ
* دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد
* غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد
شعر کامل
محتشم کاشانی