ظهیر فاریابی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 80

1. بزرگوارا سالی زیادت است که من

2. به جام نظم می مدح تو همی نوشم

3. ندیده ام ز تو نانی چنانک بر گویم

4. نیافته ز تو چیزی چنانک در پوشم

5. به مجلسی که ز جودت مرا سئوال کنند

6. نهاد باید ناچار پنبه در گوشم

7. مباش غافل اگر چه من از شمایل خوب

8. حکیم سیرت و نیکو نهاد و خاموشم

9. به گاه نظم چو من بر سخن سوار شوم

10. کشند غاشیه اقران به عجز بر دوشم

11. به مدح و هجو همه کس گه شکایت و شکر

12. چو آفتاب بتابم چو بحر بخروشم

13. به مدح خویش مرا گر صلت همی ندهی

14. ازین حدیث نه غمگین شوم نه بخروشم

15. من ار ز هجو تو بیتی دو،برکسان خوانم

16. نهند تخته دیباهمی در آغوشم

17. به زر سرخ ز من چون هجای تو بخرند

18. رضا دهی که به نرخی تمام بفروشم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی
* به گلنار ماند همی چهر تو
* به شادی بخندد دل از مهر تو
شعر کامل
فردوسی