اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1046

1. هست کحل بصر از خاک ره او هوسم

2. لیک ترسم که شوم خاک و بگردش نرسم

3. با تو چون در سخن آیم؟ که ترا چون بینم

4. آتش شوق تو در سینه بسوزد نفسم

5. شمع من چون تو بخلوتگه عشرت باشی

6. بادرا ره نبود سوی تو من خود چه کسم

7. سوی آن گل ببر ای باد صبا جان مرا

8. به زمین بوس که من مرغ اسیر قفسم

9. تو اگر یاری اگر دشمن جان اهلی را

10. او بجای تو کسش نیست بجان تو قسم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر هر مژه خونی که مرا درتن بود
* چون دانهٔ نار بر سر سوزن بود
شعر کامل
انوری
* از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزاده‌وار
* کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی