اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1056

1. ندارم چاره یی جانا که با لعلت در آمیزم

2. مگر آن کز سر جان چون خط سبز تو برخیزم

3. پی نظاره تا باری سر از روزن برون آری

4. چه در پایت کشم گر هم بدامانت در آویزم

5. از آن تنگ شکر لعلت نبخشد ذره یی هرگز

6. اگر خون جگر گریم وگر صد آب رو ریزم

7. به نومیدی خود سازم نگیرم دامنت درمی

8. ...یزم

9. از آن نا آشنا آمد مراهم وقت آن اهلی

10. که صحرا گیرم و مجنون صفت از خلق بگریزم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سبکبار مردم سبک‌تر روند
* حق این است و صاحبدلان بشنوند
شعر کامل
سعدی
* یا برون آی همچو سیر از پوست
* یا به پرده درون نشین چو پیاز
شعر کامل
سنایی
* بيماریِ مرا نتواند کسی علاج
* خیز ای طبیب چند مرا دردسر دهی
شعر کامل
جامی