اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1063

1. دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چونکم

2. سالها باید که این حسرت ز دل بیرون کنم

3. گرنه رسوا سازدم بوی محبت نافه وار

4. پوست درپوشم چو آهو شیوه مجنون کنم

5. گر بقدر گریه آبم در جگر باشد چو ابر

6. آنقدر گریم که کوه و دشت را جیحون کنم

7. گه گهی در کنج غم از گریه سازم دل تهی

8. بازآیم سوی آن بدخو و دل پر خون کنم

9. سوختم چون اهلی لب تشنه یارب رحم کن

10. بیش ازین از چشمه حیوان صبوری چون کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مدار از من دریغ ای ابر رحمت گوهر خود را
* که من چون تاک صد دست دعا در آستین دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
* که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی