اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1086

1. تا نیست می از خود خبرم نیست که هستم

2. من هوش ندارم مگر آن لحظه که مستم

3. ز نار مرا کافر و مومن همه دانند

4. پنهان چکنم عاشق معشوق پرستم

5. در کوی تو آنم که چو گرد از سر عالم

6. برخاستم و بر سر راه تو نشستم

7. چون خویش پرستی بتر از باده پرستی است

8. المنه لله که بت خویش شکستم

9. تا در سر زلفش نزدم دست چو اهلی

10. سررشته مقصود نیفتاد بدستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم
* اول کسی که لاف محبت زند منم
شعر کامل
سعدی