اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1161

1. چنان گردد خیالش چشم اشکبار من

2. که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من

3. شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو

4. که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من

5. ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت

6. بدین امید میسوزم که خواهد گشت یار من

7. چو مجنون بیرخ لیلی چنان کز وی غباری ماند

8. مگر باد آورد روزی بکوی او غبار من

9. تنم خاک ره یارست و جان چون گردباد از شوق

10. برقص افتاده و گردش همیگردد غبار من

11. مراد من ازو اهلی بود فکر محال اما

12. خدا محروم نگذارد دل امیدوار من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
* هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
شعر کامل
حافظ
* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری