اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1195

1. آن جوان عاجز کش و من ناتوانی اینچنین

2. چون کشم پیرانه سر جور جوانی اینچنین

3. گه کند خندان چو شمع از وصل و گه گریان ز هجر

4. تا زمانی آنچنان سوزم زمانی اینچنین

5. ابرویش با من بقصد جان کمان زه کرده است

6. چون کشد بازوی بی زورم کمانی اینچنین

7. جان بیمارم که دایم بسته درد و غم است

8. گر رود گور و چه میخواهم ز جانی اینچنین

9. آنمیان کز ناز کی کس را نگنجد در خیال

10. چون کشد بار کمر نازک میانی اینچنین

11. تلخ گوی و شکرش زیر زبان چون نیشکر

12. جان فدای تلخی شیرین زبانی اینچنین

13. اهلی آنسرو روان جا در دل من کرده است

14. کی رود از دل برون سرو روانی اینچنین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در باغ بنفشه را شرف زان افزود
* کو حلقه به گوش زلف تو خواهد بود
شعر کامل
خاقانی
* پسته را با دهن تنگ تو نسبت کردم
* رفت در خنده ز شادی مگرش باور کرد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ