اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1216

1. خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او

2. عالم فروز تا به ابد شد چراغ او

3. سلطان عشق مهر سلیمان دهد به دیو

4. گر باد تخت و بخت بود در دماغ او

5. بگذر از این چمن که بجز داغ همچو گل

6. طرفی نبسته است کس از طرف باغ او

7. بلبل که دارد اینهمه مستی ز عشق گل

8. بویی شنیده است مگر از ایاغ او

9. گر منکرست وادی عشقت ز خون ما

10. خون میچکد هنوز ز منقار زاغ او

11. ما پیر عالمیم و جهان طفلا راه ماست

12. ما را کجا فریب دهد لهو و لاغ او

13. اهلی که سوخت در غم هجران بدود دل

14. دوزخ شدست جنت عیش و فراغ او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
* ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
شعر کامل
سعدی
* گر چه زندانی است دست خالیم در آستین
* کارساز عالمی از همت مردانه ام
شعر کامل
صائب تبریزی