اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1218

1. سایم همه شب روی خود بر خاک دور از روی تو

2. باشد شبی ای سیمتن آسایم از پهلوی تو

3. دورم من و نزدیک تو نتوانم از ضعف آمدن

4. کاهم ز غم باشد مرا بادی رساند سوی تو

5. تا بر زبان دیگری نام تو باری نگذرد

6. غیرت نخواهد تا کنم از خلق جستجوی تو

7. وقتی پی تسکین دل میدید می کوی ترا

8. اکنون شود دردم فزون چون بیتو بینم کوی تو

9. از وحشت تنهاییش اهلی برآید جان ز تن

10. گر نی بپرسش آیدش گه گه خیال روی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه فضل و علم گرد آرم؟ چو رو در عشق او آرم
* به بصره چو کشم خرما؟! به کرمان چون برم زیره
شعر کامل
مولوی
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* گل چو درگیرد چراغ از شمع کافوری صبح
* بلبل شوریده چون پروانه ناپروا شود
شعر کامل
سلمان ساوجی