اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1240

1. بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ازو

2. خشک برجا مانده ام چون صورت دیوار ازو

3. او که از لب زنده سازد مرده را همچون مسیح

4. ضعف طالع بین که من چون مانده ام بیمار ازو

5. با چنین عزت که آن سلطان خوبان را بود

6. میبرد یوسف خجالت بر سر بازار ازو

7. قاصدم گفت آنپری در کشتنت گوید سخن

8. جان دهم صدبار اگر این بشنوم یکبار ازو

9. مرده را گر جان دهد اهلی نمیباشد عجب

10. معجز حسن است و من این دیده ام بسیار ازو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نصیحتگوی ما عقلی ندارد
* بر او گو در صلاح خویشتن کوش
شعر کامل
سعدی
* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی