اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 19

1. روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما

2. سایه رحمت او کم نشود از سر ما

3. یکدم ای عمر از درما نیز درآی

4. پیش از آن دم که عجل حلقه زند بر درما

5. خاک ما سوختگان خوار نه بینی که فلک

6. نیل رخساره ما ساخت زخاکستر ما

7. نخل مقصودی و از شاخ وصالت ما را

8. بر امید همین بس که نشینی بر ما

9. اشک چون سیم و رخ چون زرما بین نظری

10. ایکه هرگز نظرت نیست بسیم و زر ما

11. سر ببالین ننهم از ستمت بسکه شود

12. بسته از خون جگر بر تن ما بستر ما

13. ما که هستیم غلام تو ز روی اخلاص

14. زانکه باشی به یقین در همه جا مهتر ما

15. شکر داریم چو اهلی بجگر خواری خود

16. که رسد از کرمت آنچه بود در خور ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی
* ز فراق جان من گر ز دو دیده در فشاند
* تو گمان مبر که از وی دل پرگهر ندارم
شعر کامل
مولوی
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی