اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 208

1. از عالم جان آنچه بما فیض رسان است

2. حسن خوش و آواز خوش خوش نفسان است

3. صید دل من زاهد و صوفی نتوانند

4. سیمرغ من آزاده ز دام مگسان است

5. بیدرد که از زخم محبت نشد آگه

6. درد دل عشاق چه داند که چه سان است

7. عاشق طلبش چاشنی غم بود از دوست

8. گر وصل هوس میکند از بوالهوسان است

9. در کوی خرد هیچکسان منکر عشقند

10. صد شکر که اهلی نه از آن هیچکسان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
* سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
شعر کامل
مولوی
* آن نه شب بود در ایام لیلی هر صباح
* آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست
شعر کامل
هلالی جغتایی
* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی