اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 220

1. گریه ام دید و چو گل از خنده آن مهوش شکفت

2. در خزان پیریم آخر بهاری خوش شکفت

3. دل بخونریز من آن سرو سهی را میکشد

4. غنچه بخت مرا آخر گلی دلکش شکفت

5. تا رخش دیدم بمستی جانم از حسرت بسوخت

6. آه از این گلها کزان رخسار چون آتش شکفت

7. برق نعل ابر شش آتش بهستی زد مرا

8. صد گل عشرت مرا از نعل آن ابرش شکفت

9. باز شد! اهلی دلش با آنکه صد دل پاره کرد

10. تنگدل چون غنچه نبود بلکه عاشق وش شکفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر که با منطق خواجو کند اظهار سخن
* در به دریا برد و زیره به کرمان آرد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* از ثمر شیرین نسازی گر دهان خلق را
* سعی کن از سایه ات چون بید آساید کسی
شعر کامل
صائب تبریزی
* دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده‌ست
* رفت تا گیرد سر خود، هان و هان حاضر شوید
شعر کامل
حافظ