اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 235

1. جهان جوان ز بهار و خزان پیری ماست

2. کنون بساغر می وقت دستگیری ماست

3. تو مست عیش و فقیران غبار غم دارند

4. ترا چه غم ز غبار غم و فقیری ماست

5. وصال چشمه خورشید سایه تابش نیست

6. مگو که دوری از آب حیات سیری ماست

7. اگر چو ذره دلیریم پیشت ای خورشید

8. هم از حمایت مهر تو این دلیری ماست

9. خلاص ما ز اسیری مباد تا به ابد

10. اگر مراد توای دوست در اسیری ماست

11. سخن ز وصف جوانان دلپذیر مگوی

12. اگر مراد تو ناصح سخن پذیری ماست

13. غم از قیری ما نیست ذره وش اهلی

14. که آفتاب در آن کو بصد حقیری ماست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی
* تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
* که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
شعر کامل
حافظ
* شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
* خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی