اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 252

1. درخت وادی ایمن بنور عشق کسی است

2. اگرنه عشق بود هرچه هست خار و خسی است

3. چو صبح همنفس مهر آفتابی باش

4. مزن به هر زه نفس زانکه زندگی نفسی است

5. خراب سیمبری باش و گنج زر بگذار

6. که در خرابه عالم ازین متاع بسی است

7. دلی که عاشق شمعی بود چو پروانه

8. اگر نسوخت نه عاشق بود که بوالهوسی است

9. کسی چو خضر بآب بقا رسد اهلی

10. که یار تشنه لبی دستگیر باز پسی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
* خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
شعر کامل
سعدی
* کس از سر بزرگی نباشد به چیز
* کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز
شعر کامل
سعدی