اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 307

1. بی داغ عشق یکرگ من چون چراغ نیست

2. داغی نهاده ام که دگر جای داغ نیست

3. آشفته دل ز زلف توام با بنفشه گوی

4. تا ناز کم کند که مرا آن دماغ نیست

5. امروز با وجود تو یوسف بود عدم

6. در پیش آفتاب مجال چراغ نیست

7. ای بیخبر ز گریه تلخم بمن مخند

8. کاین چاشنی زهر ترا در ایاغ نیست

9. من هم مرید طاعتم ای پیر ره ولی

10. یکساعت از سجود بتانم فراغ نیست

11. مجنون بکوه و دشت و حریفان بباغ و گشت

12. صحرا گرفته را سر سودای باغ نیست

13. اهلی بمردی و نشدی صید باز وصل

14. مرغی که این شکار کند غیر زاغ نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون سرو اگر چنانکه سرافرازیت هواست
* چون نی بقصد بی سر و پایان کمر مبند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی
* دانی که در شریعت ما کیست کشتنی
* بیگانه‌ای که هیچ نگشت آشنای تو
شعر کامل
فروغی بسطامی