اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 353

1. آن سرو ناز کز چمن جان دمیده است

2. شاخ گلی بصورت او کس ندیده است

3. آن نوغزال با من مجنون انیس بود

4. اکنون چه دیده است که از من رمیده است

5. با کس نگفته ام غم عشقش مگر صبا

6. بوی محبت از نفس من شنده است

7. تلخ است در مذاق دلش آب زندگی

8. لب تشنه یی که زهر جدایی چشیده است

9. آسوده دل فریب کمان ابرویان خورد

10. ما زخم خورده ایم و دل ما رمیده است

11. طوفان فتنه فلک آبیست زیر کاه

12. ایمن مشو که بحر فلک آرمیده است

13. اهلی ز دامنش نکشد خار فتنه دست

14. هرچند دامن از همه عالم کشیده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
* تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی
شعر کامل
سعدی
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار