اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 395

1. سرو من برق صفت آمد و چون باد برفت

2. سوخت صد خرمن جان و ز همه آزاد برفت

3. او که هنگام سفر گفت فرامش نکنم

4. خود چنان رفت که نام منش از یاد برفت

5. رفت از دیده چراغ و دل من تیره بماند

6. بر من سوخته دیدی که چه بیداد برفت

7. دید ایدوست که از سنگدلیهای فلک

8. جان شیرین بچه شکل از بر فرهاد برفت

9. گل برفت از چمن و غلغل عشاق بماند

10. بلبل غمزده را قوت فریاد برفت

11. آنچه چون غنچه دل تنگ من اندوخت بصبر

12. آه کز فرقت آن گل همه بر باد برفت

13. اهلی دلشده در فرقت آن سرو بسوخت

14. چون گیا کز سر او سایه شمشاد برفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می نماید تلخی بادام آخر خویش را
* گرچه شیرین کار او را در شکر پنهان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک دست تو با زلف و دگر دست تو با جام
* یک گوش به چنگی و دگر گوش به نایی
شعر کامل
منوچهری
* ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
شعر کامل
مولوی