اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 397

1. شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست

2. کم شادی ییست این که دل من حزین ازوست

3. بر ما نظر بگوشه چشمی نمیکند

4. ما را اگرچه چشم وفا بیش ازین ازوست

5. او قصد کشتن از پی ناکامی ام کند

6. غافل ازین که کام دل من همین ازوست

7. در حسن کی به خرمن گل نسبتش رواست

8. خورشید من که خرمن خوشه چین ازوست

9. آن پاکدامن آینه اش بی غبار باد

10. کاین پاکدیده را نظر پاک بین ازوست

11. اهلی بهوش باش که در جام گردش است

12. زهر هلاک و دل طمعش انگبین ازوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
* تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
شعر کامل
سعدی
* یادگار جگر سوخته مجنون است
* لاله ای چند که از دامن صحرا برخاست
شعر کامل
صائب تبریزی