اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 399

1. پری رخان که سرم خاک راه ایشانست

2. مرا دم از دو جهان یک نگاه ایشانست

3. شب فراق تو آن ظلم کرد بر عشاق

4. که تا بروز ابد روسیاه ایشانست

5. اگر ملول ز من آن دو چشم خونریزند

6. گناه من نبود این گناه ایشانست

7. مرا بدعوی خون، از بتان که باز خرد؟

8. که گر فرشته بود هم گواه ایشانست

9. بتان شهر اگر ملک دلبری دارند

10. بحسن، دلبر من پادشاه ایشانست

11. شب از فغان دل همسایگان کباب کنم

12. بلای من همه از دود آه ایشانست

13. پناه من نبود غیر نیکویان اهلی

14. نه من که هرکه بود در پناه ایشانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری
* بر سیب زنخدان تو چون گرد نشیند
* جانها همه با آه به یکبار برآید
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوش به خواب دیده‌ام روی ندیدهٔ تو را
* وز مژه آب داده‌ام باغ نچیدهٔ تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی