اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 423

1. خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند

2. سر تا قدم چراغ دل و نور دیده اند

3. آن طرفه آهویان که به مجنون وشان خوشند

4. این طرفه است کز من مجنون رمیده اند

5. در صید دل کبوتر مستند مهوشان

6. کز برج دلفریبی و شوخی پریده اند

7. چون من بخون خود نشوم غرقه از بتان

8. کز من بتیغ کم محلی دل بریده اند

9. آسوده نیستم دمی از سوختن چو شمع

10. گویی برای سوختنم آفریده اند

11. هرگز کجا بشریت کوثر شوند خوش

12. تلخی کشان که زهر جدایی چشیده اند

13. اهلی چو مرغ بسمل از آن میطپد بخاک

14. مردان چه جای خاک که در خون طپیده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی
* وجود ظاهرم تا چند بینی
* که اطلس‌هاست اندر برگ توتی
شعر کامل
مولوی
* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری