اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 429

1. خرم دلی که ره بسر کار خویش برد

2. گوی مراد تا بتوانست پیش برد

3. قارون چه کرد با همه گنج زری که داشت

4. نادان مشقت از همه یکباره بیش برد

5. از صد یکی بمشرب مقصود برد راه

6. وان ره که برد با همه آیین و کیش برد

7. آنکس حکیم بود که دانسته وا گذاشت

8. نوش جهان بمردم و خود زخم نیش برد

9. دشمن نبرد بار بمنزل به سروری

10. اهلی باین شکستگی و پای ریش برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من ده آن می احمر، به مصر و یوسفانم بر
* که سیرم زین بیابان و ازین من و ازین سلوی
شعر کامل
مولوی
* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* نمی گردید اگر ذوق گرفتاری عنانگیرم
* ز وحشت خون عالم در دل صیاد می کردم
شعر کامل
صائب تبریزی