اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 433

1. لعلت بخنده هرچه دلم از تو خواست کرد

2. صد وعده دروغ بیک خنده راست کرد

3. مقصود ما هلک شدن بود غایتش

4. عشق تو آنچه غایت مقصود ماست کرد

5. برقی ز آفتاب رخت درچمن فتاد

6. بازار گل چو خرمن مه روبکاست کرد

7. دیدی که چشم مست تو چون خواست قتل ما

8. نگذاشت جای آشتی و هرچه خواست کرد

9. باور مکن که چرخ جفا کار کج نهاد

10. کاری چنانکه خاطر ما خواست راست کرد

11. اهلی برید دل ز طمع ای شکر لبان

12. از جان گذشت و آنچه مراد شماست کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی