اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 489

1. گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود

2. کی را مجال یک نظر از تندی خویش بود

3. مژگان پرخون عاشقش گل را چه بیند کز جگر

4. چون ارغوان پر گاله یی بر هر سر مویش بود

5. آن گلشن خوبی که در نگشود بر باد صبا

6. گویا نمیخواهد که کس آسوده از بویش بود

7. لاف محبت چون زنم چون ننگ ناید از منش

8. آنکس که گر خواند سگم ننگ از سگ کویش بود

9. یارب به بینم ساعتی کان آفتاب نیکویان

10. از اوج ناز آید فرو میلی بدین سویش بود

11. من پیر عاشق پیشه ام جور جوانان خوش کشم

12. کانکس که نیکو روی شد کی نیکی خویش بود

13. دوری نباشد گر کند جان در سر و کار نظر

14. اهلی که خصم جان او چشم بلاجویش بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
* ببایدت بستن به فرجام رخت
شعر کامل
فردوسی
* این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
* هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
شعر کامل
سعدی
* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری