اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 507

1. سگ آن طیب انفاسم که رشک مشک چین باشد

2. نسیمی کز چنان گلزار خیزد اینچنین باشد

3. چنان از شوق او مستم که یکسان است پیش من

4. اگر در غایت یاری اگر در عین کین باشد

5. وصال مار اگر جویم حریفی بوالهوس باشم

6. من و گنج خیال او وصال من همین باشد

7. از آن لب بسته ام دایم کزین آتش که من دارم

8. نفس گر میزنم ترسم که آه آتشین باشد

9. حریف عاشقان اهلی نه از راه سلامت شد

10. ملامت کش کسی باشد که با همنشین باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قدم زنند بزرگان دین و دم نزنند
* که از میان تهی بانگ می‌کند خشخاش
شعر کامل
سعدی
* قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
* میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم
شعر کامل
سعدی
* ندارد حاصلی سوز محبت را نهان کردن
* که عود زیر دامن از گریبان سر برون آرد
شعر کامل
صائب تبریزی