اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 515

1. ز بسکه گرد رهت جان عاشقان دارد

2. نسیم کوی تو پیوسته بوی جان دارد

3. دو نرگس تو ز مژگان بصد زبان در حرف

4. چرا چه غنچه لبت مهر بر دهان دارد

5. بسینه دل که طپید از خیال غمزه تو

6. کبوتری است که شاهین هم آشیان دارد

7. بکوی عشق زیان هرچه میشود سودست

8. کسی که سود طمع میکند زیان دارد

9. رخ چو ماه کند اقتضای بد مهری

10. گمان مبر که کسی ماه مهربان دارد

11. نعیم هردو جهان کوثر است و آب حیات

12. شهید عشق هم این دارد و هم آن دارد

13. بر آستان تو اهلی است سر بلند اما

14. اگر بعرش رسد سر بر آستان دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بجای عنانم عصا داد سال
* پراگنده شد مال و برگشت حال
شعر کامل
فردوسی
* عدالت کن که در عدل آنچه یک ساعت به دست آید
* میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
* که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیده‌ست
شعر کامل
مولوی