اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 536

1. بعد مرگم زاغ چون هر پاره جایی افکند

2. دیده ام باشد بکوی دلربایی افکند

3. چشم آن دارد که لافد با دو چشم آن غزال

4. لیک می ترسم که خود را در بلایی افکند

5. کی گذارد کبر نیکویی که آن سلطان حسن

6. گوشه چشمی بحال بینوایی افکند

7. استخوانم عاقبت شاهی شود در عرصه یی

8. سایه گر بر خاک من زینسان همایی افکند

9. اهلی از بخت بد است اینهم که دایم روزگار

10. رشته مهرت بدست بیوفایی افکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل آن به که فریب گل رعنا نخورد
* که دو روزیست وفاداری یاران دو رنگ
شعر کامل
وحشی بافقی
* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
* که استخوان خورد و جانور نیازارد
شعر کامل
سعدی