اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 550

1. ز آشنایی من کاخرش جدایی بود

2. جدا ز جان شده ام این چه آشنایی بود

3. بصبح وصل ندادم فلک امان ور نه

4. شب سیاه مرا وقت روشنایی بود

5. زمانه بامن بد روز بیوفایی کرد

6. مگو که یار مرا میل بیوفایی بود

7. مرا ز صومعه زد راه و در کنشت آورد

8. خوشم که ره ز دلش عین رهنمایی بود

9. بسوخت اهلی بیدل جدا ز وصل بتی

10. که ظل مرحمتش سایه خدایی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ
* قبول خاطر و لطف سخن خدادادست
شعر کامل
حافظ
* ای شاد مرغزاری کان جاست ورد و نسرین
* از آب عشق رسته وین آهوان چریده
شعر کامل
مولوی
* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی