اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 569

1. سرشک شادی وصل ارچه جان گداز آمد

2. خوشم که دیگرم آبی بجوی باز آمد

3. بکعبه هر که ز بهر سجود شد ز درت

4. سری بسنگ زد آخر بعجز باز آمد

5. اگر چه عشق نخست از مجاز میخیزد

6. حقیقت همه عالم درین مجاز آمد

7. چو با تو شمع بدعوی زبان کشد ترسم

8. که سر بباد دهد چون زبان دراز آمد

9. دل رقیب چه سوزد ز آه من چه عجب

10. که سنگ خاره از این شعله در گداز آمد

11. سر نیاز بپای تو سرو ناز نهاد

12. چو ناز در تو نگنجید در نیاز آمد

13. بسوخت اهلی و یار از درش درون نامد

14. کنون که نیز در آمد بخشم و ناز آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
* به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
شعر کامل
حافظ
* شراب اگر نبود، آتشم به ساغر کن
* گدای میکده را شعله در کدو کافی ست
شعر کامل
حزین لاهیجی