اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 610

1. رخت که پیر و جوان را بیک نظر سوزد

2. چه آتش است ندانم که خشک و تر سوزد

3. حدیث ناله من کآتشی جگر سوزست

4. ترا بگوش نگیرد مرا جگر سوزد

5. بوصل اگر قدری مرهم دلم کردی

6. بداغ هجر تو جانم صد آنقدر سوزد

7. دلا چو سوختی از غم دگر چه می ترسی

8. ز هستی تو چه باقی است تا دگر نسوزد

9. دوای داغ دلم صبر شد چه چاره کنم

10. که مرهم دلم از داغ بیشتر سوزد

11. ببال خود که تواند پرید؟ سوی تو شمع

12. که اول آتش شوق تو بال و پر سوزد

13. سخن درست بگویم، ستم بود اهلی

14. که طوطیی چو من از حسرت شکر سوزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
* که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
* کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
شعر کامل
حافظ
* جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
* وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمرست
شعر کامل
سعدی