اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 63

1. دل اگر زغم خروشد چه غم از خروش اورا

2. که فغان دردمندان نرسد بگوش اورا

3. دل من زنوش آن لب نرسد بکام هرگز

4. مگر از کسی که داد این لب همچو نوش اورا

5. اگر ای عزیز یوسف به منش نمی فروشی

6. به زکات حسن باری ز نظر مپوش او را

7. دل من چو دجله خون نکند چگونه طوفان

8. که هوای دوست آرد همه دم به جوش اورا

9. زفغان این پریشان چه شو چو زلف درهم

10. که زخ تو کرد غارت دل و صبر و هوش اورا

11. دل زار من چو بلبل به فغان میار ای گل

12. که زبان اگر گشاید، که کند خموش اورا

13. چو غلام تست اهلی مفروش و گر فروشی

14. پی پاسبانی در به سگان فروش او را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
* آبها صاف در ایام خزان می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر خواهی بگو تا آستین از دیده بردارم
* که مژگان مرا از گریه شاخ ارغوان بینی
شعر کامل
حزین لاهیجی