اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 660

1. با همه شاد و ملول از من بیچاره شود

2. بیم آنست کزین غصه دلم پاره شود

3. آنکه ناشسته لب از شیر چنین میکشدم

4. وای بر جان من آنروز که میخواره شود

5. غم جان نیست مرا گر کشد از خوی بدم

6. جان فدایش غم از آنستکه خو کاره شود

7. تا کی آن زلف سیه دل که پریشان بادا

8. عاشق سوخته را مانع نظاره شود

9. از گرفتاری اهلی چه ملول است ایکاش

10. یک اشارت کند از غمزه و آواره شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
* کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
شعر کامل
حافظ
* مجال صبر تنگ آمد به یک بار
* حدیث عشق بر صحرا فکندم
شعر کامل
سعدی
* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری