اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 678

1. شوخی که می نخورده دل خلق خون کند

2. وای آنزمان که چهره ز خون لاله گون کند

3. گوید مجوی وصلم و نظاره هم مکن

4. پس عاشقی که دل بکسی داد چون کند؟

5. خواهد به خشم و ناز کند کم محبتم

6. غافل که این کرشمه محبت فزون کند

7. آه از بتی که در دل سختش اثر نکرد

8. آهی که رخنه در جگر بیستون کند

9. اهلی اگر نمیکند آن مه دوای دل

10. گاهم به پرسشی غمی از دل برون کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
* غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
شعر کامل
سعدی
* تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
* وجود نازکت آزرده گزند مباد
شعر کامل
حافظ