اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 754

1. خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند

2. بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند

3. یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار

4. سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند

5. در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند

6. هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند

7. پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست

8. در چشمه حیات ابد دست شسته اند

9. اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز

10. خوبان هم از کمند محبت نرسته اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
* ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
شعر کامل
حافظ
* وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
* ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
شعر کامل
وحشی بافقی