اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 806

1. هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچکد

2. قطره خونی است گویی کز دل من میچکد

3. تا بسوزن دوستی میدوزم یکچاک دل

4. صدهزاران قطره خون از چشم سوزن میچکد

5. برق آه من سبب باشد گر از ابر بهار

6. قطره آبی گهی بر سرو و سوسن میچکد

7. غرقه در خون خودم شبها ز بس کز دود دل

8. بر سرم باران خون از بام و روزن میچکد

9. گل نه از باد هوا روید از آن خونابه ایست

10. کز دل مرغ سحر بر خاک گلشن میچکد

11. گرچه میگوید بقصد کشتم لعل تو تلخ

12. آب حیوان از لبت زان تلخ گفتن میچکد

13. گر بچشم خونفشان دم میزنی اهلی ز عشق

14. شربت خون نیز از چشم برهمن میچکد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
* خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
شعر کامل
حافظ
* عالم شهر گو مرا وعظ مگو که نشنوم
* پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم
شعر کامل
سعدی
* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی